آنالیز بحران آب در خوزستان؛ تراژدی منابع مشترک، از کرخه تا هور
به گزارش سرمایه گذاری ایکیوسی، ایران کشوری نسبتا کم بارش است، از این رو کشاورزی به صورت دیم در بیشتر منطقه ها آن امکان پذیر نیست. در مقابل، اما شدت کشاورزی آبی در ایران بسیار بالا بوده است، تا آنجا که در مرداد 1399 وزیر نیرو بیان کرد: ایران در میان پنج کشور اول دنیا از لحاظ سطح زیر کشت آبی واقع شده است. این مساله، یعنی کشاورزی ایران بسیار به منابع آبی وابسته است. منابع آبی معمولا در میان بهره بران به صورت مشاع تقسیم می گردد.
اعتماد در ادامه نوشت: برخلاف زمین که عمدتا مالکیت خصوصی دارد و با قوانین مالکیت خصوصی در ارتباط است، آب اغلب منبعی مشاع است که احتیاجمند قواعد تخصیصی و ترتیبات نهادی خاص خود است. هزاران کیلومتر زمین های کم آب یا بی آب رهاشده و در مقابل هزاران کیلومتر قنات در ایران نشان از اهمیت آب نسبت به زمین در طول تاریخ دارد و این آب بوده که همیشه به اسم محل نزاع شناخته می شده است. رشد جمعیت و کشاورزی در سالیان اخیر منابع آبی محدود ایران را حتی مهم تر از قرن های گذشته نموده است.
عدم درک درست از علل به وجود آمدن بحران آب، این موضوع را لاینحل و حتی به جنگ آب هم می تواند بدل کند. چگونه است که در جهت یک رودخانه در نقطه ای برنج کشت می شود و در محلی دیگر هیچ آبی وجود ندارد. این اتفاق نشان می دهد که مدیریت منابع آبی و سازوکار های موجود نمی تواند کارآمد باشد.
دقت به این نکته لازم است که وقتی صحبت از ترتیبات نهادی و قواعد تخصیصی موجود می شود مساله را باید به صورتی جامع مدنظر قرار داد و آن را محدود به کارشناسان محلی مستقر در سد ها یا سیستم های آبیاری نواحی مختلف نکرد. به اسم مثال در بحران کم آبی پایین دست رودخانه کرخه، در روز های اخیر شاهد بودیم که تعداد زیادی از مسوولان استانی و کشوری مکررا در محل سد کرخه حاضر شدند و دخالت های مستقیمی بر مقدار دبی خروجی از سد اعمال کردند تا جایی که آن را به بیش از دو برابر مقدار برنامه ریزی شده کارشناسان افزایش دادند.
چیزی که روشن است غیرمولد بودن این دخالت هاست، چراکه این دخالت ها تحت تاثیر جو ملتهب در استان و با دیدی کوتاه مدت صورت می گیرد که در آینده می تواند خسارت های گسترده تری را در پی داشته باشد. بحران کم آبی در خوزستان علل متعددی دارد، این نوشته، اما میخواهد یکی از عوامل را - آن هم در حوضه رودخانه کرخه- به وسیله رویکردی نهادی که با ساخت دولت (state) در ارتباط است، آنالیز کند.
کمبود ظرفیت دولت در تخصیص موثر منابع می تواند مصائب ویرانگری در پی داشته باشد و موجب نابودی منابع شود. از این رو با توجه به چنین رویکردی پرسش اصلی این است که چرا ذخیره آبی سد کرخه دچار تراژدی منابع مشترک شده است؟ این نوشته فرضیه اش این است که تعداد بسیار بالای ذی نفعان از منبع مشترک سد کرخه و همین طور عدم وجود ترتیبات نهادی و سازوکار های تخصیصی کارآمد، باعث به وجود آمدن مشکل کنش جمعی و در پی آن تراژدی منابع مشترک شده است.
تراژدی منابع مشترک چیست و چگونه رخ می دهد؟
نویسنده این نوشتار پیش تر در مطلبی تحت اسم تراژدی منابع مشترک به اسم یک مدخل در دانشنامه سیاست گذاری حقوقی که انتشارات معاونت حقوقی ریاست جمهوری آن را منتشر نموده است، به صورت جامعی به مساله تراژدی منابع مشترک پرداخته است. اصطلاح تراژدی منابع مشترک را اولین بار گرت هاردین بوم شناس امریکایی در سال 1968 به کار برد. هاردین برای توضیح دقیق موضوع، مثال چوپانان و مرتع را زد.
او گفت: یک مرتع را در نظر بگیرید که دسترسی به آن برای همه آزاد است. چوپان هایی که گله های خود را برای چرا روی این مرتع می آورند در پی به حداکثر رساندن سود خود هستند. مرتع ظرفیت محدودی دارد و استفاده بیش از حد، آن را نابود می نماید. زمانی که چوپان ها تصمیم می گیرند تعداد گاو های خود را افزایش دهند میان دوگانه نفع شخصی و گروهی قرار می گیرند. چوپان سودجو به نفع شخصی خود فکر می نماید و پی می برد که هزینه چرای بیش از حد را همه می پردازند، اما منافع افزودن یک گاو دیگر به گله فقط برای خودش است. در نتیجه هر چوپان گاو بیشتری را وارد مرتع می نماید تا اینکه مرتع نابود می شود.
منابع اشتراکی متعددی وجود دارند که ممکن است دچار چنین معضلی شوند. به اسم نمونه: حوضه های آب های زیرزمینی، سیستم های آبیاری، جنگل ها، شیلات و میدان های نفتی جزو این منابع اشتراکی هستند که ممکن است به وسیلهِ استفاده بیش از حد عده ای دچار این مشکل شوند و در مقابل عده ای دیگر را متضرر سازند.
هاردین معتقد بود افراد در پی حداکثرسازی منافع آنی و کوتاه مدت شان هستند. یعنی زمانی که افراد از یک منبع اشتراکی به طور مشترک بهره می برند، در صورتی که آن منبع از مالکیت دولتی یا خصوصی مشخصی برخوردار نباشد، آن منبع اشتراکی به طرز بی رویه ای مورد استفاده قرار می گیرد.
منابعی که به صورت اشتراکی استفاده می شوند، اغلب موجب ایجاد کالا های تقلیل پذیر می شوند. کالا های تقلیل پذیر کالا هایی هستند که در اثر استفاده تمام می شوند، مانند سدی در بالای یک سیستم آبیاری که امکان استفاده کشاورزی را به وجود می آورد، اما تقلیل پذیر است و در اثر استفاده ذخیره آب آن کم و تمام می شود.
هنگامی که بهره برداری از یک منبع به وسیله عده ای موجب شود چیزی که برای دیگران باقی می ماند، تقلیل پیدا کند، و سیستم کنترل کارآمدی هم وجود نداشته باشد، انگیزه ای قوی برای بهره برداری بی رویه از منابع مشترک به وجود می آید. چنین رقابت غیرمولدی باعث می شود منبع طبیعی ارزشمندی، چون آب نابود شود.
اگر بهره بران نتوانند نظام های مناسبی برای استفاده از منابع طراحی نمایند، احتمالِ امکانِ وجودِ نتایجِ پایدار از بین می رود و تراژدی منابع مشترک رخ می دهد. چیزی که اینجا مهم است وجود ترتیبات نهادی و قواعد تخصیصی است که بر انگیزه های بهره بران برای حفظ یک سیستم کارآمد کنترلی موثر باشد.
به همین دلیل منصور اولسون مشکل کنش جمعی را مطرح نموده است. او نشان داد که افراد در یک کنش جمعی زمانی شرکت می نمایند که یا تعداد افراد گروه بسیار کم باشد، یا اینکه کنش افراد برای منافع مشترک با اجبار و تمهیدات دیگری روبرو باشد، در غیر این صورت افراد سودجو برای دست یافتن به منافع گروهی مشترک اقدام نمی نمایند و دست به حداکثر رساندن منافع شخصی خود می زنند. یعنی عدم وجود سازوکار درستی که بتواند برداشت از منابع مشترک را مدیریت کند باعث می شود عده ای برداشت بیش از حد داشته باشند و عده ای دیگر نتوانند برداشت کافی از منبع داشته باشند.
پژوهش های میدانی فراوانی در خصوص مشکل کنش جمعی اجرا شده است. نتایج، نشان گر آن است که مقدار همکاری افراد از بی نهایت زیاد تا بی نهایت کم در موقعیت های متفاوت در نوسان است.
چگونه ذخیره آبی سد کرخه دچار تراژدی منابع مشترک شده است؟
شواهد در خصوص مشکل کم آبی در حوضه رودخانه کرخه، نشان می دهد تا حد زیادی این منبع آبی مشاع دچار تراژدی منابع مشترک و مشکل کنش جمعی شده است. برداشت خارج از ظرفیت از منابع آبی و عدم وجودِ سازوکار هایی که موجب یک همکاری جمعی در جهت منافع عمومی باشد، باعث شده است آب به پایین دست نرسد.
آمار های سد کرخه نشان می دهد در سالیان گذشته (قبل از 98) با دبی 60 مترمکعب بر ثانیه مسئله ای در رسیدن آب به پایین دست تا منطقه انتهای که هورالعظیم وجود نداشت. اما در تابستان 1400 با دبی 100 متر مکعب بر ثانیه هم آب به نقطه ورود هورالعظیم نمی رسد.
اختلاف شدید میان آب خروجی از سد کرخه و آبی که در رودخانه کرخه در انتهای جهت است نشان می دهد که در میانه راه باوجود ممنوعیت برداشت های کشاورزی، با شدت بالایی از این آب برداشت می شود. این اتفاق شرایط روستا های پایین دست را بحرانی نموده است.
در فصلی که- تابستان 1400- به دلیل خشکسالی هر نوع کشت تازه ای ممنوع اعلام شده است، برآورد ها نشان می دهد در حوضه رودخانه کرخه 18 هزار هکتار برنج کاشته شده است. کشت برنج به اسم یکی از آب بهترین کشت ها، به طور میانگین 35 هزار متر مکعب برای هر هکتار، آب احتیاج دارد که اگر این مقدار را در 18 هزار هکتار ضرب کنیم، عددی حدود 630 میلیون متر مکعب به دست می آید. بدان معناست که با توجه به خشکسالی و ذخیره 30 درصدی آب مخزن سد، در حدود نیمی از ذخیره آب به وسیله برنجکاران مصرف می شود.
گفتنی است که کشت گسترده برنج در استان خوزستان از تابستان 1398 پس از بارندگی های کم سابقه بهار با نگاهی کوتاه مدت شروع و در تابستان 1399 ادامه یافت تا اینکه خشکسالی در 1400 موجب رخ دادن بحران شد.
پیداست که در این شرایطِ ترتیبات نهادی و قواعد تخصیصی موجود، عده ای، با برداشت غیرقانونی و برنجکاری در بالادست، موجب می شوند پایین دست حتی آب برای خوردن هم نداشته باشند. اما این انتها ماجرا نیست. تعداد بسیار زیادتری از کشاورزان در حوضه کرخه هستند که کشت تابستانی نداشته اند و قرار بر این بوده است که ذخیره آبی موجود، مدیریت شود تا کشت پاییزه که مهم تر است، میسر شود.
اما با توجه به تنش های موجود با دخالت های دیگر مقامات، مسوولان سد کرخه اقدام به رهاسازی آب نموده اند. این اتفاق باعث تشدید بحران و عدم تعادل شدید در تخصیص منابع محدود موجود می شود.
آب مخزن سد کرخه منبع اشتراکی گروه بسیار عظیم تری است، اما در کوتاه مدت این منبع فقط به عده کوچک تری از برنجکاران اختصاص یافته است که در رقابتی نابرابر و غیرمولد، منابع آبی را به صورت بی رویه برداشت می نمایند. در تاریخ 27 تیرماه 1400 مقدار رهاسازی آب در تصمیمی خارج از برنامه ریزی قبلی و در اثر فشار هایی که برای تامین احتیاج آب به پایین دست وجود داشت به 160 متر مکعب رسید.
تداوم این رهاسازی با توجه به ذخیره مخزن سد کرخه باعث می شود امکان آبیاری در کشت پاییزه که مهم تر است برای حدود 50 هزار هکتار از اراضی دشت عباس، عین خوش و فکه از بین برود. آبیاری دشت های کرخه سفلی از دو جهت انجام می شود. یکی جهت امتداد رودخانه است و انشعاب های آن و یکی هم تونل دشت عباس که به وسیله دریاچه سد به منطقه ها دشت عباس، عین خوش و فکه می رسد.
ادامه یافتن رهاسازی آب با دبی 160 متر مکعب بر ثانیه عملا باعث می شود در شروع پاییز تونل دشت عباس خشک شود و امکان آبیاری منطقه ها تحت پوشش آن به طور کلی غیرممکن شود و تراژدی منابع مشترک آن ها را متضرر سازد. مشاهدات نشان می دهد که یک عامل جدی تراژدی منابع مشترک در منبع اشتراکی کرخه، دخالت های غیرمولد مسوولان بالادستی مختلف است که با فشار بر مسوولان سد کرخه مقدار رهاسازی آب را به شکل بی رویه ای افزایش داده اند.
تراژدی منابع مشترک در منبع اشتراکی کرخه را می شود بعلاوه در چارچوب مسئله ای دید که در بالا با اسم مشکل کنش جمعی به آن اشاره شد. دو عامل را می توان ایجاد نماینده مشکل کنش جمعی دانست، عامل اول تعداد زیاد بهره بران از منبع مشاع است که در این صورت همکاری افراد برای عمل در جهت منافع گروهی را سخت می نماید و تصمیمات سودجویانه افراد در حداکثر رساندن منافع شخصی خود را در پی دارد و دومین عامل عدم وجود رویه هایی است که ترتیبات نهادی و قواعد تخصیصی را به اجبار درآورد.
در ابتدای سال 1400 باتوجه به خشکسالی در سال آبی جاری هرنوع کشت تازه ای ممنوع اعلام شد. وزارت جهاد کشاورزی از نظر نوع کشت و وزارت نیرو هم به وسیله کنترل سیستم آبیاری، مسوول انجام رویه های قانونی در این راستا هستند. کشت 18 هزار هکتار برنج در حوضه رودخانه کرخه در تابستان 1400 نشان می دهد که ترتیبات نهادی و قواعد تخصیصی موجود برای اجرای این ممنوعیت ناکارآمد بوده اند، چیزی که در بالا به اسم دومین عامل در مشکل کنش جمعی ذکر شد.
در دو دهه اخیر با ساخت سد کرخه و کانال های آب، ده ها هزار هکتار از اراضی استان های ایلام و خوزستان، تحت پوشش آبیاری کرخه نهاده شد. تا به امروز صد ها میلیون دلار برای پروژه های مربوط به تامین آب این اراضی هزینه شده است و هزاران کشاورز در این منطقه ها به صورت مستقیم از منبع آب مشاع رودخانه کرخه ذی نفع شده اند.
حدود 150 هزار هکتار از اراضی دشت عباس، فکه، عین خوش، دشت اوان، دشت دوسالق، دشت ارایض، دشت باغه، حمیدیه و آزادگان در زمره این اراضی قرار دارند. این اتفاق، جمعیت زیادی از گروه ذی نفعان و بهره بران را به وجود می آورد که از منبع مشاع آب رودخانه کرخه استفاده می نمایند.
هزاران هکتار اراضی دیگر از پل نادری تا انتهای جهت یعنی هورالعظیم را هم باید به این گروه افزود که در حاشیه رودخانه کرخه آب را به وسیله پمپ های کوچک به این مزارع انتقال می دهند و بعلاوه بهره بران سنتی که عمدتا ساکنین روستا های حاشیه رودخانه هستند که آب مورد احتیاج برای دامداری و مصارف روزمره غیرآشامیدنی شان را از این رودخانه تامین می نمایند. علاوه بر اینها، مساله حقابه محیط زیستی هم مطرح است که عمدتا مربوط به هورالعظیم است و به موضوع جنبه ای عمومی، ملی و حتی بین المللی می بخشد.
همه این ها روی هم رفته نشان از گروه بسیار عظیم بهره بران را دارد. همان طورکه گفته شد اولین عامل در ایجاد مشکل کنش جمعی بالا رفتن تعداد افراد گروه ذی نفعان است که دستیابی به همکاری را در گروه در جهت رسیدن به منافع گروهی کاهش می دهد.
نتیجه گیری
اعتراضات به بی آبی در تیرماه 1400 در منطقه ها پایین دست رودخانه کرخه نشان از شکل گیری کانون های بحران در اثر تنش آبی در این منطقه ها دارد. بدون وجود طراحی های نهادی و قواعد تخصیصی تازه، کارآمد و بدیع باتوجه به تحولات دو دهه اخیر در این منطقه ها، امکان تشدید بحران با شدت بیشتر در آینده می رود. توجه به مشکل کنش جمعی به اسم یکی از علل به وجود آمدن تراژدی منابع مشترک از اهمیت بالایی برخوردار است و بدون دقت به آن نمی توان به راهکاری پایدار برای برطرف بحران ها و امکان جنگ آب در آینده اندیشید.
حل مشکل کنش جمعی با توجه به ابعاد گسترده گروه ذی نفعان که در بالا نشان داده شد، وابسته به وجود دولتِ با ظرفیت بالا است که می تواند تخصیص موثر منابع را امکان پذیر کند و به جای راهکار های غیرمولد، بلندمدت و در جهت فراوری عمل کند.
رودخانه کرخه به اسم یک منبع اشتراکی به دلیل بهره برداری بی رویه در معرض تراژدی منابع مشترک قرار گرفته است. در این نوشته کوشش شد تصویری واقع بینانه با نگاهی بلندمدت و آینده نگر از شرایط موجود منطقه کرخه و حکمرانی آب این ناحیه در ابتدای تابستان 1400 داده شود تا بینشی روشن تر از علل تنش آبی موجود به مخاطب ارایه شود.
توجه به این نکته مهم است، از آنجا که در سالیان اخیر موضوعاتی مانند خشکسالی و تغییر اقلیم خطر های بالقوه ای هستند که منابع مشترک آبی را مورد تهدید جدی قرار می دهند و همین طور کشاورزی به صورت آبی به وسیله طرح های توسعه کانال های آب در منطقه بسیار گسترده شده و تعداد ذی نفعان از منبع مشترک و مشاع رودخانه کرخه به طور فزاینده ای افزایش یافته است، لازم است که به صورت جدی درباره طراحی ترتیبات نهادی و قواعد تخصیصی تازه در حوضه سیستم آبیاری کرخه تامل و بازنگری شود.
نمی توان فقط با عمران فیزیکالیستی که فقط به توسعه به وسیله ساخت وساز محض توجه دارد، انتظار نتایج پایدار داشت. سال هاست محققان و پژوهشگران توسعه بر اهمیت طراحی نهادی و ظرفیت سازی دولت در توسعه تاکید دارند. میلیون ها دلار از منابع کشور صرف احیای زمین های کشاورزی و توسعه شبکه آبیاری شده است، اما هنوز چالش های جدی ای وجود دارد، گذر از این چالش ها احتیاجمند دیدگاهی کلان است که در هم تنیدگی مسائل را درک کند و ابعاد مختلف توسعه را به طور ویژه مورد آنالیز قرار دهد.
منبع: فرارو