انقلاب مشروطه بر تن جامعه و ساختاری پیشامدرن، مواجهه ایرانیان با تمدن غرب
به گزارش سرمایه گذاری ایکیوسی، خبرنگاران- مجید علیپور، پژوهشگر تاریخ: مواجهه ایرانیان با تمدن غرب پیامدهای ناگزیری داشت که از مهم ترین آنها آگاهی از مقدار عقب ماندگی و انحطاط خود بود. اصلاحات دیوانی و تکاپوهای نظری از جمله واکنش ها به این شرایط تازه بود که نهایتا سیر وقایع را به انقلاب تاریخ ساز مشروطیت رساند. اما با همه کوشش ها و جانفشانی های حماسی انجام شده، نه تنها مسایل و بحران های کشور حل نشد بلکه خود بحرانی بر بحران ها و مسائل پیشین اضافه کرد و کشور به گردابی رانده شد که شَبَه تجزیه و فروپاشی از همواره محتمل تر و نزدیک تر می کرد.
التهابات سهمگین سیاسی، فرهنگی و تمدنی ناشی از انقلاب مشروطیت واکنش هایی چند در پی داشت. در واقع انقلاب مشروطه بر تن جامعه و ساختاری پیشامدرن، جامعه ای مدرن پوشانده بود و طبعاً چنین جامعه ای بر چنان اندامی متناسب نمی شد. ناامیدی از توفیق اصلاحات در جامعه ای که هویت های ایلی-تباری و دینی-مذهبی غالب بر هویت ملی بودند و خان سالاران و بزرگ زمین داران در آن دست بالا را داشتند و همزمان در سیطره بی مهار دولتین روس و انگلیس قرار داشت، طبیعی بود.
از جمله این واکنش ها ظهور جنبش های آرزواندیشی چون جنگل بود که هرچند در اهداف اولیه، همپوشانی بسکمک با آرمان های مشروطه خواستار وطن دوست داشت اما از آنجا که شرایط کشور و دنیا تفاوت های کلی نموده بود و خود نیز فاقد استعداد و توان لازم بودند؛ تنها بر پیچیدگی اوضاع و حجم مسائل کشور افزودند و لاجرم ناکام هم ماندند. در سوی دیگر اما شاهد شکل گیری نوعی عقلانیت سیاسی میان بعضی از جوانان منورالفکر انقلابی و وطن خواه هستیم که آنها نیز دلِ خوشی از تداوم حضور عناصر قدیمی دیوان سالاری در ساختار تازه نداشتند؛ به ویژه آن که یقین یافته بودند این عناصر قدیمی و محافظه کار تنها تا جایی با تغییرات همراهی می نمایند که منجر به تحول و دگرگونی های اساسی در شرایط حکومت و جامعه نشود.
این نسل جوان منورالفکر که الگوی خود را حکومت بیسمارک در آلمان یا ژاپن دوره میجی قرار داده بودند، شیوه های نسل قبل در مواجهه با مسائل کشور را ناکارآمد قلمداد می کردند؛ چنان که داور در یکی از مقالات خود به تمسخر نوشت: زمانی که ژاپن در پی اصلاح اوضاع اقتصادی و تقویت توان اقتصادی و نظامی خود بود، آزادی خواستار ایران برای آزادی و مشروطه غزل می ساختند!
کتاب اول، اصلاح اقتصادی حاوی 127 مقاله به قلم علی اکبر داور از شاخص ترین افراد این نسل از منورالفکران است که به تازگی به تلاش حسن رجبی فرد از سوی انتشارات شیرازه به بازار نشر عرضه شده است. البته گردآورنده در این کتاب تنها به آن دسته از مقالات داور که در آن به ضرورت تغییر اولویت ها از اصلاحات سیاسی و دموکراتیک به تغییر شکل حکومت و به ویژه تقدم اصلاحات اقتصادی تاکید نموده پرداخته است؛ مقالاتی که در آن داور، تنها راهِ حل مسائل و بحران های موجود را روی کار آوردن شخصیتی مقتدر در یک حکومت مطلقه وانمود می کرد. داور ریشه فزونی غرب را در قوت اقتصادی و صنعتیِ آن می دید و معتقد بود اصلاحات اقتصادی، مُقدم بر اصلاحات سیاسی و فرهنگی است: اول باید فکر نان بود [...] دنبال نان بروید، آزادی خودش عقب شما می آید. و از این منظر بود که استبداد مُنَوِّر را تئوریزه می کرد. در واقع فهم چرایی همدلی و همراهی این نسل از روشنفکران در برکشیدن رضاخان به سلطنت، به فهم شرایط ویژه ای بستگی دارد که کشور در آن قرار گرفته بود.
ارزیابی نقادانه عملکرد این نسل از نخبگان ایرانی می تواند فهمی صحیح از ریشه های مسائل و بحران های تاریخ معاصر ایران ارائه دهد و اثار نوشتاری علی اکبر داور یکی از مهم ترین منابعی است که در این جهت کمک رسان پژوهشگران و علاقه مندان است.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران